چقدر کلمه عشق برایم غریب شده است
!!!کلمه ای که امروزه شده بازیچه ی لبهای دخترک ها و پسرک هایی
که برای رسیدن به خواسته های غیر انسانی خود از آن استفاده می کنند
.عشق
!هر چه فکر می کنم نمی دانم مفهوم این کلمه چیست
.یعنی واقعا عشق همان کلمه ای است که آنها ازش استفاده می کنند
.معنی واقعی عشق را فهمیدند و درک کردند . عشق های زیبایی هم
مانند شیرین و فرهاد . لیلی ومجنون
.می رسم که عشق گذشته هم کذایی وزود گذر بوده. وای خدای من
!من بجای اینکه عاشق بشوم دارم متنفر می شوم .یعنی چه بر سر من و
این آدمک ها آمده که یکی از بهترین و قشنگ ترین احساس
آدمی را فراموش کرده ایم . گویند زندگی بدون عشق مرگ است
.
*************************
بیا این دل من و باغ پر از نفرت تو
یه روز میاد دلت************************************
بوسه کنار رفته دیگه
اخم و کینه جاشو گرفت دیگه نیازی ندارم به صدتا مثلت نارفیق رفیق خود.. خودم می شم تا ببینی که تو باختی حالا هر جا که باشی دیگه دعام دنبال تو نیست
*************************************
هـر شـبـی گـویـم کـه فـردا یـارم آید از سفر
چــونکـه فـردا می شود گویم که فردای دگر
آنـقـر امـروز و فـردا انـتـظـارش مــی کــشـم
کــاقــبــت روز فــراق یــار مــن آیــد بـه ســر
مـن بـه امـیـد وصـالـش زنـده مـانـدم تاکـنون
وه چه خـوش آندم که بازآید نـگـارم از سفـر
گـر بـیـایـد بـوسـه بـر خـاک کـف پـایـش زنـم
تــا نـمـایـد لـحـظـهای بـر حـال زار مـن نـظــر
من که مـی دانــم بـیـایـد آخـر آن دلــدار مــن
لـیـک مـی تـرسـم نبـاشـد آن زمان از من اثر
گر سر راهش بمیـرم نیست غـم ای دل چـرا
زنـده مـی گـردم چــو او بنمـاید از قبـرم گـــذر
گــر بـیـایـــد روزگــار تـیـــــره ام روشـن شــود
شام هجران می شــود از وصف روی او سحر
یا علی مددی
یاد داری ز من خنده کنان پرسیدی چه ره آورم سفر دارم از این راه دراز؟ چهره ام را بنگر تا به تو پاسخ گوید اشک شوقی که فروخته به چشمان نیاز چه ره سفر آورد ای مایه عمر؟ سینه ای سوخته در حسرت یک عشق محال نگهی گم شده در پرده روئیایی دور پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
************
دل آدما به اندازه حرفاشون بزرگ نیست! ولی حرفی که از ته دل باشه می تونه آدم بزرگی بسازه
***********
هیچ کس نمی داند آنچه از قلب ها گریخته است ایمان است
از طرف ایلناز
باز باران بی ترانه***گریه هایم عاشقانه***می خورد بر سقف قلبم
***یاد ایام تو داشتن***می زند سیلی به صورت***باورت شاید نباشد
***مرده است قلبم ز دستت***فکر آنکه با تو بودم***
با تو بودم شاد بودم***توی دشت آن نگاهت***گم شدن در خاطراتت
زندگی
چیست اگر خنده است چرا گریه می کنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده می کنیم ؟اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟اگه عشق نیست چرا عاشقی؟هرکه دل بستم به اواندیشه اش یاری نبود بین ما جز قلب سنگش هیچ
دیواری نبود زخمها خوردم ز دست نارفیقان بارها هیچ زخمی همچو
زخم عشق تو کاری نبود
خیالی نیست ما هم خدایی داریم
باسه تو نوشتم (ن)
زندگی شهد گلیست
که زنبور زمان میخوردش
آنچه می ماند :
عسل خاطره هاست
یارو میره حرم شلوغ بوده
یه دفعه داد میزنه سر صدا
نکنید حاجت ها قاطی میشه من پارسال امدم حامله شدم .
از طرف رسول (اصفهان)
آنچنان رسم وفا مرده است
که ترسم روزی لیلی گر شود زنده
یادی ز مجنون نکند
از طرف ابجیم
نام:غم؟نام خانوادگی:دریای غم؟شماره شناسنامه: دریای فراموش؟محل تولد:شهرغم؟نام پدر:مشقت؟نام مادر:محبت؟تاریخ تولد:روزبدبختی؟شرایط:تنها یی بودن؟جرم:به د نیاامدن؟شغل:مدیردیوانه خانه عاشقان؟ محکومیت:زندگی کردن؟مدت:تمام عمر؟آدرس:خیا بان غم.فلکه ماتم.چهار راه مصیبت.کوچه مرگ.بن بست غم.پلاک بد بختی
از طرف دوست خوبم رسول بی مخ
وقتی بگویی به من که دوستم داری
من صداخواهم زدستاره هاراتا ببارندازاسمان
من زندگی خواهم کرددرروزی که هرگزمردنی نباشد
من تغییرخواهم داد جهان رافقط برای تو
همهءغییرممکن ها رامن انجام خواهم داد
وقتی بگویی که دوستم داری
از طرف خواهرم فانی